مدیریت فرآیند
مثال درستی وجود دارد که بخش های یک شرکت یا سازمان را شبیه چرخ دنده های یک ساعت می داند. اگر چرخ دنده ها به درستی در جای خود قرار نگیرند و حرکت مناسب نداشته باشند، بهترین ساعتها هم دیگر مثل قبل کار نخواهند کرد.
مدیریت فرآیند حوزه ای ست که مسئول به سامان نگهداشتن و هماهنگ نگهداشتن روش های کار وحل مساله کلیه واحدها در کنار یکدیگر است تا با همکاری و تعامل اهداف سازمان را محقق نمایند. فرآیند حل مساله در یک واحد، به تخصص و مهارت کارکنان و مدیر واحد وابسته است اما استفاده از ابزارهای واحدهای بالادستی و پایین دستی و نیز پالایش داده های ورودی و اطلاعات خروجی برای بهبود نتایج حاصله از وظایف مدیریت فرآیند می باشد.
معمولا شرکتها پس از رشد سریع دچار بحران تضارب و برخورد و تقاطع وظایف واحدها با هم می شود. این موضوع باعث مشاجرات طولانی مدیران و کارمندان بخش هاست. اگر این برخورد وظایف با فرکانس کم رخ دهد، معمولا با پا درمیانی مدیران ارشد و تعامل، موقت رفع می شود. اما در صورت تکرار زیاد این برخوردها، لازم است فرآیندهای دو یا چند بخش درگیر بازنگری و مشکل تقاطع وظایف رفع گردد.
عنوان شد که سازمانها بعد از رشد سریع به این چالش می رسند. اما در صورت تغییر استراتژی و تعریف وظایف و اهداف جدید برای واحدها، باز هم احتمال برخورد وظایف وجود دارد. چون غالبا برداشت مدیران از تعریف وظایف جدید و یا سیاستهای جدید متفاوت است و اصطلاحا بخش های خاکستری زیادی در نقاط مرزی واحد خود با سایر واحدها بوجود می آورند.
مدیریت فرآیند علاوه بر حل و رفع مشکلات فوق، باید در همه پروژه های فرعی سازمان، نظیر تغییر نرم افزار مالی ، ساخت نرم افزار جدید برای یک واحد، تغییر ساختار سازمانی شرکت حاضر و موثر باشد.
